بهار را باورکن...
حتی اگر قلب کبود تو گرفتار زمستانی طولانی ست ....
بگذار با رقص سماء شکوفه های جوان قلبت به پا خیزد ...
بر طبل سینه ات بکوبد و صدای تپشش گوشت را از هر چه زاری ، بیزار کند ...
دستت را به بهار بده ... اینجاست ، پشت پنجره ، منتظر تو ...
عمرش اگر چه کوتاه است اما نشاطی به روح تو میدهد پایدار ...
بهار را باور کن ...
نظرات شما عزیزان:
|